فرکانس های محروم . بخش اول : مانی و مانا

در خبرها مي خوانيم كه اپراي "ماني و مانا" ساخته استاد حسين دهلوي ، اجرا نخواهد شد . مسئولين فرهنگي کشور به دليل استفاده از صدای خواننده های زن در اين اپرا ، و با تأكيد بر حرام بودن صداي زن ، با اجراي اين اثر مخالفت ورزيده و به آن مجوز اجرا نداده اند . در یکی از تازه ترین حوادث موسیقی سال نیز ، خبر مخالفت با كنسرت بزرگ بانوان ايرانزمين را میشنویم .
اين سخت گیریها ، سالهاست كه گريبان موسيقيدانان ايراني را گرفته و در مواردي باعث سانسور آثار موسيقيايي در ايران نيز شده است . کنسرت گروه هم آوایان یا کامکارها در ایران ، نمونه ی آشکاری از این سختگیریهاست . بانوان گروه حق ندارند تکخوانی کنند . باید همزمان صدای مردهای گروه همراهشان شود ، تا در آینده برای ادامه کار گروه و کنسرتهای دیگرشان در ایران ، مشکلی پیش نیاید . شنیده میشود که شور کامکارها(کنسرت آبان 1385) ، به دلیل لباس بانوان گروه و مغایر بودن آن با ارزش های وزارت ارشاد ، مجوز انتشار نخواهد گرفت . خود این هم جای بحث دارد . آیا آنچه که کامکاران بر تن پوشیده اند ، غیر از همان جامه ایست که نشانی از فرهنگ عظیم کردها دارد و غیر از آن لباسیست که بانوان کرد ، سالهاست در شادیهاش بر تن میکنند ؟!
آنچه كه در اينجا مي خوانيد مقدمه اي است بر اين موضوع بحث برانگيز . البته با توجهي بيشتر به آثار استاد حسين دهلوي و اپراي ماني و مانا . اميد است در آينده ، اين موضوع بيشتر مورد بررسي قرار بگيرد .
دهلوی : پیشتاز موسیقی نوین ایران
دهلوي را خوب مي شناسيم . او از پيشگامان موج نو موسيقي در ايران است ، با فرم موسيقي ، شيوه آهنگسازي و تنظيم ويژه خود او . هر كدام از ساخته هاي استاد دهلوي ، به تنهايي براي يك عمر هر آهنگساز كافي است . آثار او جداً بي نظيرند . سویت ، اپرا ، فانتزی و ...
زندگي موسيقيايي دهلوي را در چند بخش مي توان بررسي كرد :
- مكتوبات : كتابها ، پارتيتورها و مقالات موسيقي . به عنوان نمونه "پيوند شعر و موسيقي" را نام مي بريم كه بسيار مورد استفاده هنر جويان و دانشجويان رشته موسيقي است .
- قطعات موسيقي : اين قطعات اكثراً براي اركستر نوشته شده اند و شامل تعدادي كنسرتينو ، راپسودي ، سويت ، اپرا و چند موسيقي فيلم اند . از نظر نگارنده اين يادداشت ، سويت "بيژن و منيژه" از شاهكارهاي بي نظير در تاريخ موسيقي ايران است . تعداد آثار موسيقي ساخته شده در اين سبك ، آنقدر كم تعداد است كه براي مقايسه آن با ديگر آثار مشكل زيادي نداريم .
- تشكيل اركسترهاي بزرگ : از مهمترين آنها اركستر سازهاي مضرابي بوده است . جايي خواندم اركستري با "طنين 7200 سيم" . چه غرور آفرين !

- استانداردسازي سازهاي ايراني : طراحي و ساخت سنتور كروماتيك به كمك استاد قنبريمهر را مي شود نام برد . طرحي كه اكنون بعد از چهل و چند سال ، مورد توجه سازندگان و نوازندگان سنتور قرار گرفته است .
براي آشنايي بيشتر با آثار استاد دهلوي ، مي توانيد به وبسايت ايشان رجوع كنيد .
قبل از اينكه از اپراي "ماني و مانا" سخني بگوييم ، لازمست كه مختصري درباره اپرا بدانيم .
اپرا نمايشي ست موسيقيايي و درآن گفتار بازيگران به صورت آواز بيان ميشود . در واقع اپرا پيونديست بين دو هنر ؛ موسيقي و تئاتر . نقش موسيقي در اپرا ، مهمتر از قصه است . براي معرفي بازيگران ، علاوه بر گريم ، طراحي لباس و ديگر عواملي كه به تئاتر مربوط ميشود ، از موسيقي هم استفاده ميشود . يعني اينكه ، ما از موسيقي كه ميشنويم ، ميتوانيم بفهميم كه كدام نقشآفرين قرار است وارد صحنه شود . در فهرست ، بازيگران با صداهايشان معرفي ميشوند . مثلا ، بازيگر نقش گرگ : صداي باس . بازيگر نقش بره : سپرانو و ...
اپرا معمولا با يك "اورتور" (در فرانسوي به معناي افتتاح) آغاز ميشود . مابين پردهها نيز ، موسيقي پخش ميشود كه به "آنتراكت"ميگوييم . از ديگر اصلاحات رايج در اپرا ميشود به "آريوزا : تكخواني" ، "دوئت : آواز دو نفره"، "تريو : آواز سه نفره" و "كوارتت : آواز چهار نفره" ، اشاره كرد .
حال با اپرا يك آشنايي مقدماتي داريم و با همين مختصر آشنايي ، ميشود متوجه شد كه متاسفانه تاكنون در ايران اين سبك از موسيقي را خيلي كم شنيدهايم . در واقع نسبت سهم موسيقي چندهزار ساله ما از اين سبك ، به تعداد اپراها در كشورهاي مختلف ، ميل ميكند به سمت صفر .
حالا بيشتر احساس نياز ميكنيم ، وقتي ميبينيم كه ما يك اپراي بزرگ با رنگ و بوي ايراني نداريم .
و اما " ماني و مانا " :
نگارش اپراي ماني و مانا ، به سي سال پيش برميگردد ، آنهم به درخواست يونسكو به مناسبت سال جهاني كودك و با انگيزههاي صلح مآبانه و به افتخار تمام كودكان جهان .
اين اپراي باشكوه و سنگين ، به گفته استاد دهلوي ، به 80 نوازنده و خواننده احتياج دارد . اگر اشتباه نكنم ، نام اين شكل از اپرا ، اپراي سريا ( seria ) است . متن و نتهاي اين اثر ، 520 صفحه شدهاست . اپرا ، حكايت دخترياست كه برهاي دارد و گرگ برهاش را ميبرد و ...
با كمي دقت نظر و تمركز بر موضوع ميتوان به جنبههاي فرهنگي و اجتماعي اين اپرا ، چه در داخل و چه فراتر از مرزهاي ايران پي برد . اينجاست كه ميفهميم چرا استاد دهلوي يادآور شدهاند كه يكي از انگيزههايشان از ساخت اين اپرا ، آن بودهاست كه مردمان جهان ، ايرانيان را شترسوار نشناسند .
اما آنچنان كه ميدانيم اجراي اين اثر تاكنون ، مجوز نگرفتهاست . جالب است كه بدانيم ، در دولت سيدمحمد خاتمي ، صحبتهايي براي اجراي اين اثر شده بود . اما لفظ حرام ، يكباره باعث ابطال مجوز اين اپرا شد .
پاسخ مسئولان نيز در نوع خود جالب است . آنها حذف نصف اركستر (صداي زن) را ، شرط اجراي اثر دانستهاند . حتي اگر اصل تساوي زن و مرد را در طبيعت ،در قانون و ... زير پا بگذاريم ، زير بار اين حرف نميتوانيم برويم . ميدانيم كه در تقسيمبندي رايج گستره صداي انسان ، 6 نوع صدا تعريف ميشود :
1- سپرانو : صداي زير زنانه ، 2- متسوسپرانو : صداي متوسط زنانه ، 3- آلتو : صداي بم زنانه
4- تنور : صداي زير مردانه ، 5- باريتون : صداي متوسط مردانه ، 6- باس : صداي بم مردانه .
قدرناشناسي :
چند روز پيش حكايتي خواندم در اسرارالتوحيد ، كه نقل آن زياني ندارد .
خواجه بوالفتح شيخ گفت كه روزي قوال (آواز خوان) در خدمت شيخ ، اين بيت مي گفت كه :
اندر غزل خويش نهان خواهم گشتن تا بر لب تو بوسه دهم چونش بخواني
شيخ از قوال پرسيد كه « اين بيت كراست ؟» . گفت : «عماره گفته است» . شیخ برخاست و با جماعت صوفیان به زیارت خاک عماره شد .
شما قدر شناسي و هنرپروري شيخ را ببينيد . و مقايسه كنيد با رفتار و برخورد امروزي با اين مسائل .
اينجا ميشود نكتهي ديگري را مطرح كرد . از آقاي دهلوي به عنوان چهره ماندگار موسيقي ، تقدير شده بود . حال بهتر ميفهميم كه اين همايشها ، چقدر تشريفاتي و چقدر توخالياند . و صرفا برگزار ميشود ، براي آنكه گفته شود ، برگزار كرديم ، تقدير كرديم و ...
معناي سپاس گزاري را در اين گونه مواقع بيشتر ميشود فهميد . به جاي انكه بگويند : آقاي دهلوي ، هنرت را ارج مينهيم و دستانت را ميبوسيم ، براي نگارش اين اثر ؛ ميگويند : نيم اركستر را به خاطر حرام بودن حذف كن تا مجوز بدهيم !!!!!!
آنچه كه هر ذهن هنرپرور و هنرجويي را ميرنجاند ، طرز برخورد با اين مسئله است . به اين گفتهي استاد دهلوي در يكي از مصاحبههايشان دقت كنيد : "امكان اجراي اين اپرا در ايران نيست و همين روحيهام را تضعيف كردهاست".
يعني هنرمندي انگيزههاي مادي خود را كنار بگذارد و عمر خود را صرف خلق آثاري بكند كه امروز نتايجش را ببيند . اما به جاي آنكه اكنون ، اجراهاي مختلف آن مورد نقد و بررسي قرار بگيرند ، آن هنرمند درگير اخذ مجوز باشد . واقعا در هيچ دوره تاريخي اينقدر ، قدرناشناسي را سراغ نداريم .
لفظ حرام ! برای موسیقی یا صدای زن ؟
حرام بودن ! نگارنده بر اين عقيدهاست كه مشكل فقط صداي زن نيست و جدال بر سر اصل موسيقي است و هنوز حرام و حلال بودن خود موسيقي حل نشدهاست . حرام بودن تصوير ساز ، خود يك سوال است . در تلويزيون ، بارها تصوير آلات قتل ، جرم و جنايت را ديدهايم . منقل و وافور را ديدهايم . اينها هيچ يك ايرادي ندارند ولي پخش تصوير ساز مشكل دارد ؟!!
البته بگذرید از اینکه ، این شکل از حلال و حرام بودن ، فقط برای چند میلیون ایرانی ، در ایران تعریف شده . میتوانید از شکل مدرن و شیک پخش موسیقی تلویزیون های ماهواره ای که از داخل ایران برای دیگر انسانهای کره زمین فرستاده میشود به نکات زیادی پی ببرید . شاید فقط ایرانیان وظیفه دارند که از چنین گناهانی مصون بمانند .
تکلیف موسیقی !
معقول به نظر نمیرسد که پیوند با موسیقی ، جدال با نشان اهورايي باشد . موسیقی و آواز در بسیاری از ادیان ستایش شده . صدها سال است که در کلیساها ، از ارگ استفاده ميشود . حتي خيلي از موسيقيدانان بزرگ تاريخ ، نوازنده ارگ كليسا بودهاند . در جايي از تورات خواندم ، كه خداوند به پيامبرشان دستور داد تا به مردمانش آوازي را بياموزد تا رويدادهاي خاصي را بخاطر بسپارند . در قرآن كريم نيز بارها ، به آواز خوش داوودنبي اشاره شده است .
استفاده از موسيقي در بسياري از مذاهب و اديان توصيه شده است . آيين "سيك" را مثال ميزنيم . براي تمام متون مقدس اين آيين ، خط به خط ، موسيقي ساخته شده است . پيروان آيين سيك معتقدند : زماني كه موسيقي ، ذهن را طراوت بخشيد ؛ آمادگي بيشتري براي نوشيدن كلام " گورو (آموزگار بزرگ) " وجود دارد .
ستايش موسيقي ، نه تنها در كتب ديني ، بل در كلام فيلسوفان نيز بسيار است . سخن افلاطون را به ياد ميآوريم . او بر تأثير موسيقي بر انسان تأكيد ميكند و آن را در پرورش عواطف انساني مؤثر ميشناسد . كنفوسيوس ، از موسيقي به عنوان يك عامل آرامش بخش و هماهنگ كننده بر طبيعت بشري ياد ميكند كه با آن ميتوان جهاد نفس كرد .
البته در دین اسلام نیز ، احکام ثانویه ، برای تغییر در احکام با توجه به مقتضیات زمان تعریف شده است .
با اين همه ، آيا پذيرفتني است كه شنيدن صداي زن را سبب و باعث افت اخلاقي شنونده و جامعه بدانيم ؟ در اين مورد خاص ، آيا ميتوان ، شنيدن صداي زني كه نقش بره را در اپراي ماني و مانا ، بازي ميكند ، سبب لرزيدن ديوار ايمان بدانيم ؟ غير از اينست كه با اين طرز برخوردها ، هم شخصيت زن خواننده و هم شنونده را شكستهايم ؟
آدم خيس كه هراس باران ندارد :
استاد عليزاده و استاد دهلوي ، در مصاحبههاي اخيرشان ، به لالايي مادر اشاره كردهاند و اينكه آيا ميشود آنرا سانسور كرد ؟! سخن بسيار پرمغزست ، اما به نظر نويسنده اين يادداشت ، استفاده از اينگونه مثالها براي روشن كردن قضيه لازم نيست و حتي اگر لالايي را پدر بخواند و نه مادر ، باز هم خلاف اصول انساني ست كه نيمي از يك جامعه را به خاطر يك ايدئولوژي ، از هنر حذف كنيم . بايد اين انديشه را اصلاح كرد . به قولي "از چه ترسيم كه در عين بلاييم" .
توقيف و سانسور آثار ، عادت تلخ و قصه تكراري روزگار ما شدهاست . اما ميشود با بازنگري و مطالعه مجدد اساسنامه ها ، خيلي از مشكلات را حل كرد . نگارنده بر اين عقيده است كه بدترين قانون خوب است ، به شرطي كه وجود داشته باشد . داشتن يك اساسنامه با داشتن دلائل روشن و واضح براي سانسورها و به دور از برخوردهاي سليقهاي ، بسيار مفيد است .
سخن آخر :
در سالهاي اخير بسيار ديدهام كه مطبوعات ، از مسئولين تقاضا كردهاند براي اجراي اپراي ماني و مانا . كار روزنامه نگاران ، ستودنيست ، اما بايد بدانيم كه با اين روش نميتوان بسيار پيش رفت . مسئولين ، بايد به ديده منت اين آثار را بپذيرند و نه با خواهش و تمنا و ...
سوال شدهبود كه چرا اين اپرا توسط اركسترهاي خارجي اجرا نميشود . حتي اگر بگذريم از اينكه ، سمفونيها و اپراهاي ايراني وقتي شخصيت واقعي خود را مييابند كه در ايران و توسط ايرانيان اجرا شوند ؛ اين مشكل به چشم ميآيد كه اين اپرا ، بر روي اشعار فارسي ساخته شده و اجراي آن با اركسترهاي خارجي غيرممكن است . مگر اينكه ، با هزينه هنگفتي ، اركستر ايراني را به خارج از كشور ببرند ، آنجا اپرا را ضبط كنند و سيدي و كاستهايش را به صورت غير ارجينال در ايران بهفروش برسانند . کاوه حیدری